ابوالحسن اقبال‌آذر
ابوالحسن اقبال‌آذر

" ابوالحسن قزوینی (۱۲ آبان ۱۲۴۲ الوند قزوین − ۳ اسفند ۱۳۴۹ تبریز) فرزند ملا موسی معروف به «اقبال‌السلطان» و «اقبال آذر» خواننده موسیقی ایرانی و صاحب یکی از قوی‌ترین صداها در آواز ایرانی بود.تندیس یادبود او در سال ۱۳۸۷، ابتدای جاده سلامت الوند نصب شد. "

نام اصلی    ابوالحسن اقبال‌آذر
اقبال‌السلطان (قاجار)
اقبال آذربر (پهلوی)
نام مستعار    ابوالحسن خان قزوینی
تولد    ۱۲ آبان ۱۲۴۲
قزوین
ملیت    ایران ایران
مرگ    ۳ اسفند ۱۳۴۹ (۱۰۷ سال)
تبریز
سبک‌(ها)    موسیقی ایران

اقبال آذر در سال ۱۲۹۳ خورشیدی به همراه درویش خان، حسین طاهرزاده و عبدالله دوامی برای پر کردن صفحه به تفلیس سفر کرد که مورد استقبال مردم قرار گرفت به‌طوری‌که در مصاحبه‌ای که در اطلاعات هفتگی (شماره ۱۲۴۹) مهر ماه ۱۳۴۴ از وی شد اشاره کرده‌است که ۹ بار او را به صحنه برگرداندند. تمامی پولی که از این کنسرت عاید وی شده بود صرف امور خیریه گردید. اقبال به دعوت کمپانی Monarch Record صفحاتی را ضبط کرد که هم اکنون تعدادی از آن‌ها موجود است و بسیاری از آن‌ها نیز به دلیل آشوب‌ها در جنگ جهانی اول از میان رفت. تعدادی از صفحات نیز که هم اکنون در آرشیو صدا و سیما موجود است به دلیل بی اعتنایی مسؤولان شکسته و در حال خاک خوردن و از بین رفتن است. اقبال بعدها کنسرت‌هایی در تهران و آذربایجان اجرا کرد. تمامی درآمد حاصله از کنسرتهایش صرف امور خیریه می‌شده‌است. در دوره تسلط فرقه دموکرات آذربایجان از او خواستند تا کنسرتی در تبریز اجرا کند. او در طول کنسرت تمام آوازها را به فارسی خواند و در آخر شعری از عارف قزوینی خواند که با این ابیات به پایان رسید

لباس مرگ بر اندام عالمی زیباست / چه شد که کوته و زشت این قبا به قامت ماست

چرا که مجلس شورا نمی‌کند معلوم / که خانه خانهٔ غیر است یا که خانهٔ ماست

ز حد گذشت تعدی کسی نمی‌پرسد / حدود خانهٔ بی‌خانمان ما به کجاست

خراب، مملکت از دست دزد خانگی است / ز دست غیر چه نالیم، هر چه هست از ماست

می‌گویند در این هنگام مردم به شور می‌آیند و گریه می‌کنند و بلوا به پا می‌شود. به گفتهٔ خودِ اقبال آذر؛ در آن لحظه سرتیپ درخشانی (فرمانده لشکر تبریز) به اعتراض به او می‌گوید؛ "چه می‌خوانی؟ مردم دارند گریه می‌کنند !" و اقبال آذر در جواب می‌گوید؛ "مردم ایران باید خون گریه کنند !"

شاهدان این ماجرا نقل می‌کنند که در آن لحظه، دوستداران اقبال آذر او را از درِ پشتیِ عمارتِ شهرداری فراری می‌دهند تا موردِ خشم و غضبِ مأمورانِ فرقهٔ دموکرات قرار نگیرد. در پی این اتفاق، اقبال آذر از ریاست شهرداری تبریز بر کنار می‌شود.

او در سال ۱۲۴۲ خورشیدی در بخش الوند در هفت کیلومتری جنوب قزوین متولد گردید. آموزش ردیف‌های موسیقی را نزد استاد حاج ملا عبدالکریم جناب قزوینی آموخت. خوانندگی را در آیین تعزیه خوانی آغاز نمود. به همراه گروه تعزیه قزوین برای اجرا بارها در تکیه دولت تهران و نیز در تبریز تعزیه خوانی نمود. خوانندگی وی، نمونه‌ای از شیوه آوازی مکتب قزوین است. وی در سال ۱۲۷۷ هجری خورشیدی برای کار در شهرداری، از قزوین به تبریز رفت. وی در دستگاه محمدعلی میرزا ولیعهد مظفرالدین شاه و بعد نزد احمدشاه رفت‌وآمد داشت.

شهریار شاعر معاصر در وصف اقبال آذر غزلی با این مطلع سروده‌است:


گرفت رونق از «اقبال» کار موسیقی        شکفت از گل رویش بهار موسیقی

در زمان سکونت در تهران و هنگامی که به عنوان مأمور در رادیو و بخش موسیقی مشغول به کار شد، به دلیل تنگ‌چشمی‌ها و حسادت دیگران، استقبال چندانی از وی و ضبط کارهایش نشد و پس از یک سال دوباره به تبریز برگشت.

اقبال آذر چهار بار ازدواج کرد و از همسر اول و دومش (صفیه و خورشید بانو) صاحب پنج فرزند به نام‌های غلامحسین، نواب، اکرم، عفت و نصرت شد.

شاگردان اصلی اقبال ۵ نفر بودند: رضاقلی میرزا ظلی، سرتیپ سیف، شیخ عبدالحسین ترک، ملوک ضرابی و میرزا ابراهیم بوذری و رامبد صدیف. کسان دیگری بوده‌اند همچون علی بخشایش خیابانی و... که از او دانش کسب کرده یا شیوه آوازی او را دنبال می‌کردند ولی در اسناد ثبت نشده‌است.

در روز دوشنبه سوم اسفند ۱۳۴۹ در صد و هفت سالگی به علت نارسایی کبد، در خانه خود در محله اهراب تبریز درگذشت. آرامگاه اقبال در گورستان وادی رحمت تبریز است.

رنگ خود را انتخاب کنید
تنظیمات قالب