اسدالله یکتا در بخشهایی از گفت و گو با مهرشاد ایمانی که در تاریخ ۱۲ اردیبهشت ۹۵ در روزنامه قانون به چاپ رسید گفته بود: «من احتیاج به ترحم و کمک مالی ندارم و به هیچ صورت در جریان کمپینی که برای حمایت مالی از من تشکیل شد، نبودم. / من توقع دارم که کسی در خانهام را بزند و بگوید چرا کمکار شدهای و به صراحت میگویم که از ۹۹ درصد مسوولان دلگیرم. / قطعاً وزیر ارشاد میداند که اسدالله یکتایی در سینما هست. / فردی برای خرید یک نقش، حدود ۲۲ میلیون تومان به ایرج قادری داده بود. / باندبازیها و رابطهها چون ماری گلوی سینمای ایران را میفشرد. / هیچ وقت کمک مالی آقای فردین را نپذیرفتم. / هنوز هم عکس تقویم روی دیوار خانهام، تصویر آقای فردین است تا روزها را به یاد او سر کنم. / حاضرم در خیابانهای کشورم دستفروشی کنم اما کشورم را ترک نکنم. / گرجی با مظلومیت و در انزوا جان سپرد. / پوری بنایی یک خانم بود، خانم به معنای واقعی. یک زن عفیف و هنرمند. / آنهایی که امروز صدایم را نشنیدند، فردا زیر تابوتم را نگیرند و حرف آخرم را با صدای بلند میزنم که ای آقایان ای مسوولان اسدالله یکتا کار میخواهد، فقط کار.» اسدالله یکتا در میدان هفت تیر تهران سیگار فروشی میکرد. وی گفت تا زمانی که فردین زنده بود از وی حمایت [مالی] میکرد. اسدالله یکتا از بیماری دیابت رنج میبرد و به گفته خودش: مدام دلشوره دارد و نگران آیندهاش است و حال خوشی ندارد. سید رضا اورنگ در مقالهای در سایت خبرگزاری آریا نوشت: «اسدالله یکتا مدتهاست در وضعیت خوبی به سر نمیبرد، اکنون که بختک بیماری به جانش افتاده. حال و روزش به مراتب بدتر است. آقایان مسوول و هنرمند، خانمهای اهل هنر، چرا به دیدار اسدالله یکتا نرفته و نمیروید؟ مگر او هنرپیشه نیست؟ چرا دست یاری به سویش دراز نمیکنید؟ چرا حالی از اوضاع بیحالش نمیپرسید؟ خدا را خوش نمیآید این همه بین بازیگران و دیگر هنرمندان تبعیض روا دارید!»
از او در اولین دوره جشن منتقدان در سال ۱۳۸۵ تقدیر شد. که البته به دلیل بیماری نتوانسته بود در این مراسم حاضر شود.همچنین در سال ۱۳۸۹ در جشن «بچههای دیروز» با تجلیل از هنرمندان حوزه کودک و نوجوان، از وی تقدیر شد و تندیس قدردانی، توسط داود رشیدی به وی اهدا شد.