" فریدون فرخزاد شاعر، نویسنده، بازیگر، شومن و آوازه خوان ایرانی، ۱۵ مهر ماه سال ۱۳۱۷ در چهار راه گمرک تهران زاده شد "
روز ۱۳ مرداد ۱۳۷۱ در منزل مسکونی اش در بن آلمان گفته می شود که به دست ماموران امنیتی جمهوری اسلامی ) به قتل رسید. (تاریخ کشف جسد ۱۶ مرداد ۱۳۷۱)
پس از قتل فریدون فرخزاد، پیکر وی در بخشی از گورستان شهر بُن در گور مجانی به خاک سپرده شد که متعلق به شهرداری آن شهر بود. با گذشت پانزده سال از زمان قتل شهرداری بن برای تخریب آرامگاه فرخزاد و شماری دیگر از قبرهای نزدیک وارد عمل شد. در مقابل با تلاش جمعی از دوستداران فریدون فرخزاد به سرپرستی علیرضا قلیپور و هماهنگی با شهرداری شهر بن، قبر جدیدی برای نگهداری از بقایای پیکر فریدون فرخزاد خریداری و طی مراسمی فریدون فرخزاد در مکانی تازه و دائمی مجدد به خاک سپرده شد. آرامگاه وی در حال حاضر در cimetière bonn nordfriedhof kölnstr 487 شهر بن میباشد. علیرضا قلیپور که وکالت رسمی خانواده فرخزادها را در خارج از کشور بر عهده دارد، میگوید قصد دارد در نهایت پیکر فریدون فرخزاد را به ایران بازگرداند.
جایزه شعر برلین در سال ۱۹۶۴ به اولین مجموعه شعر او به زبان آلمانی با عنوان «فصل دیگر» تعلق گرفت که با مقدمه یوهانس بوبروفسکی، از شاعران معروف آن روزگار منتشر شده بود. همچنین در سال ۱۹۶۷ جایزه اول جشنواره موسیقی اینسبورگ را برای یکی از ساختههای خود دریافت کرد.
او پس از انقلاب به دادگاههای انقلاب اسلامی احضار شد. فریدون فرخزاد پس از انقلاب ۱۳۵۷ ایران مدت کوتاهی را در بازداشت به سر بردو سپس به شهر لس آنجلس در آمریکا مهاجرت کرد. او کتاب در نهایت جمله آغاز است عشق، را در این شهر منتشر کرد. فرخزاد دربارهٔ انتشار کتابش در لس آنجلس میگوید: «اینجا، شهر نیست، جنگل است. شوره زار است، کویر است، مرداب است و بوی تعفن آن جهان را پر کردهاست! شاید کتاب من نسیم معطری باشد به مشام جانهای خسته از خیانت و جنایت! و خجالت میکشم که چاپ اول کتابم در لس آنجلس منتشر میشود.»
فرخزاد پس از مدتی ابتدا در شهر هامبورگ آلمان و سپس شهر بن، ساکن شد و به فعالیتهای سیاسی علیه جمهوری اسلامی پرداخت.
فریدون فرخزاد به سال ۱۹۹۱ در فیلم «I Love Vienna»، به فارسی «وین را دوست دارم» نقش یک مسلمان افراطی را ایفا کرد او در همین سال برای شرکت در جشنوارهٔ فیلم استکهلم که فیلم «من وین را دوست دارم» را نمایش میداد به سوئد رفت. این فیلم درجشنواره استکهلم با استقبال زیادی هم ازسوی سوئدیها و هم ایرانیها روبروشد.
او پس از انقلاب کنسرتهای متعددی در شهرهای گوناگون جهان برگزار میکرد. فرخزاد هم چنین به مدت چهار سال، برنامههای رادیویی «سلام همسایهها» را که برای ایران پخش میشد، تهیه میکرد. آخرین کتاب شعر فرخزاد به نام «من از مردن خستهام» در انتقاد از حکومت مذهبی ایران بود.
پوران فرخزاد خواهر فریدون فرخزاد میگوید که در سالهای جنگ ایران و عراق، فریدون سه بار به عراق سفر و به نوجوانان اسیر ایرانی در عراق کمک کردهاست
فریدون فرزند توران وزیریتبار و سرهنگ محمد فرخزاد است. از دیگر اعضای خانواده او میتوان خواهرش، فروغ فرخزاد و خواهر بزرگترش، پوران فرخزاد را نام برد. بزرگ ترین فرزند خانواده فرخ زاد مهندس مهرداد فرخزاد است که هم اکنون در تهران زندگی می کند. خواهر کوچک تر فریدون گلوریا و برادران او , دکتر امیرمسعود و مهران نیز از دنیا رفته اند. فریدون مدتی در دبستان رازی و بعد در دبیرستان دارالفنون درس خواند و سپس به آلمان رفت. در مونیخ، وین و برلین حقوق سیاسی خواند. پایاننامهٔ دکترای علوم سیاسی را دربارهٔ تأثیر عقاید مارکس بر کلیسا و حکومت آلمان شرقی نوشت و از دانشگاه مونیخ فارغالتحصیل شد. او در سال ۱۹۶۲ در آکسفورد با «آنیا بوچکووسکی» زنی آلمانی که علاقهمند به تئاتر و ادبیات بوده ازدواج کرد. فرزند نخست آنها، «اوفلیا» در روز های آغازین زندگی درگذشت و فرزند دوم آنها «رستم» نام دارد که هم اکنون در آسایشگاهی تو آلمان نگه داری می شود . فرخزاد و بوچکووسکی پس از مدتی از هم جدا شدند. فرخزاد برای بار دوم، با زنی ایرانی به نام ترانه ازدواج کردکه آن نیز منجر به جدایی شد.
فریدون فرخزاد از نوجوانی به شعر و سرودن آن علاقه داشت و ازدواج با آنیا او را در کار شعر جدی تر ساخت. شعرهایش را به زبان آلمانی برای روزنامه "زود دویچه " و نیز مجله دو زبانه "کاوه " فرستاد که پیش از او شعرهای زنده یاد سیروس آتابای را نیز انتشار داده بودند. چیزی نمیگذرد که "مارتین والزر" نویسنده معروف، یازده شعر او را برای انتشار در یک جنگ ادبی که انتشارات "زورکامپ " قصد چاپ آن را داشته برمیگزیند.
فرخزاد سر انجام در سال ۱۹۶۴ نخستین مجموعه شعر مستقل خود را با عنوان «فصل دیگر» انتشار داده که تحسین بعضی منتقدان معروف را برانگیخت. شاعر معروف آلمان «یوهانس بوبروفسکی» نیز پیشگفتاری برای «فصل دیگر» نوشت.
پنج ماه بعد از انتشار، جایزه ادبی شعر برلین را نیز از آن خود ساخت که اعطای آن با سخنرانی بوبروفسکی همراه بود. او از جمله گفتهاست: «فریدون فرخزاد و نیز سیروس آتابای به ما نشان میدهند که دنیای آکنده از وحشت جنگ هنوز جای زیستن است.» اشعار آلمانی وی از سوی ناشران بزرگ کتاب آلمان به عنوان بهترین اشعار سال برندهٔ جایزه شد و در کتابی که همه ساله منتشر میشود آثار فریدون فرخزاد در ردیف ده شاعر و نویسندهٔ سال چاپ شد. «فصل دیگر»، در ردیف آثار گوته و شیللر قرار گرفت. شعر فرخزاد که دربارهٔ برلین بود نیز جایزهٔ ادبیات برلین را گرفت.
فریدون فرخزاد چند سالی عضو آکادمی ادبیات جوانان مونیخ بوده و در سال ۱۹۶۶ به رادیو و تلویزیون این شهر نیز راه پیدا کردهاست. در رادیو سلسله برنامههایی همراه با طنز و توأم با موسیقی خاورمیانه، از جمله ایران تهیه میکرده و در تلویزیون مجموعه فیلم رنگی «خیابانهای آلپ» را ساختهاست.
او در ۱۹۶۷ روی موزیک محلی (فولکلور) ایران، موزیک مدرن ساخت و با این موزیک به فستیوال موزیک اینسبورگ اتریش راه یافت که جایزهٔ اول را هم دریافت نمود. در همان سال امتحان دانشگاه خود را هم داد و در رشتهٔ حقوق سیاسی با درجه دکترا (Ph.D) فارغالتحصیل گردید. فریدون فرخزاد به جز زبان فارسی به زبانهای آلمانی، انگلیسی و فرانسوی سخن میگفت.
فریدون فرخزاد، به جز مدرک دکترای علوم سیاسی، شاعر، نویسنده، برنامه پرداز، هنرپیشه، خواننده و مبتکر چندین برنامه تلویزیونی، از جمله برنامه موفق «میخک نقرهای» در ایران بود که تعداد زیادی از هنرمندان کنونی و مشهور ایران را به مردم معرفی نمود که ستار، ابی، مرتضی، شهره و شهرام صولتی، لیلا فروهر، نوش آفرین و سلی از جمله آنان میباشند. او میکوشید شیوه ویژه خود را در زمینه برنامه پردازی داشته باشد. بخشهایی از شعرهای او به کابارههای سیاسی اروپایی شباهت داشت و در لابلای تکههای سرگرمکننده، انتقادهایی از سیاستهای روز را میگنجانید. فرخزاد در رابطه با مجری گریش در تلویزیون گفتهاست: «همیشه سعی میکنم مردم را در یک برنامه سه ساعته تلویزیونی که پر از خنده و شوخی و آواز و رقص است متوجه مطالبی بکنم که ارزش دارد بر روی آنها فکر بشود.»
او در سال۱۳۵۰ در فیلم «دلهای بی آرام»، به کارگردانی اسماعیل ریاحی و بازی ایرج قادری و شهلا ریاحی نیز ایفای نقش کرد.
فرخزاد در زمینه موسیقی نیز فعالیت داشت و ملودیهای روز غربی را در پیوند با شعر فارسی میخواند مثل "آداجیو" یا " آیا برامس را دوست دارید؟" و گاه ترانههایی مثل "آواز خوان، نه آواز" و "شهر من تهران" را خود میساخت. آلبومهای موسیقی بسیاری نظیر کسی میآید، خاطره یک، شب بود بیابان بود، شهر من، آفتاب میشود و آهنگهای طلائی از او منتشر شدهاست
فرج سرکوهی میگوید: فرخزاد در سال ۱۳۵۵ پس از کشته شدن حمید اشرف با دسته گل به دیدار مادر او رفت و به گفتهٔ خود او به همین دلیل از رادیو اخراج شد
خوشکوشک که چند روز قبل نیز در صفحه فیسبوک خود به صورت سربسته و مبهم، نوریزاده را به پرسش و پاسخ در این زمینه فراخوانده بود، این بار با خطاب قرار دادن او با صراحت بیشتری نوشت: «بالاخره من آن زمان که در وزارت اطلاعات بودم ارتباط خوبی داشتیم. شما نامهای نوشتید برای بازگشت به کشور، قرار شد صداقت خود را ثابت کنید. شما هم قول همکاری دادید. یک: کمک کردن برای بازگشت آنان که میخواهند بازگردند. دو: اخبار گروههای معارضه که علیه جمهوری اسلامی کارهای سیاسی میکنند. سه: اخبار از نظریات کشورهای خلیج فارس خصوصا عربستان سعودی.
بعد فوت مرحوم سعید امامی و دستگیری من که در زندان بودم، شما شروع کردید علیه من به دروغگویی. یک نمونه، قتل فرخزاد. شما قطعا یادتان باید باشد که از طریق شما برای مرحوم فرخزاد از شهر بن پاسپورت تهیه شد و من هم برای خرید بلیط و مخارج سفر به ایران به شما پول دادم. شما یک شو با حضور مرحوم فرخزاد و هایده در برلین راه انداختید و فرخزاد به همه اعلام کرد که میخواهد برود به ایران و به آن افتخار میکند. این خواست ما بود از شما که انجام شد. بعد چه اتفاقی افتاد که ایشان کشته شد؟ شما هم در تمام شبکهها و رسانهها و سایتها علیه من اعلام کردهاید که من کشتهام!
شما دارید به سیستم اطلاعاتی و امنیتی آلمان توهین میکنید. قرار ما در لندن بود. آیا شما از سازمان امنیتی آلمان به نام ان.دی.ان سوال کردهاید؟ اصلا سوال کردهاید از اداره مهاجرت آلمان؟ فکر نمیکنید این حرفها برای عوامفریبی است و کم کردن اصل موضوع که شما برای ما کار میکردید؟ فکر کردی زمان مصرف من تمام شده و مرا هم مثل سعید امامی میکشند و از شما ردی نمیماند؟ یا اینکه فکر کردی ارتباط با شما لو میرود؟
در کل بعد از ۱۴ سال صبر و خارج شدن از محرمانه به عادی از نظر اطلاعات، به خدمت شما عرض کردم که حاضرم تمام ارتباطات با شما و فیلم از شما و صدای شما را که در اختیارم هست در اختیار عموم قرار دهم. بالاخره ماه زیر ابر نمیماند. من حاضر به هر گونه تماس یا ارتباط با شما برای روشن شدن موضوع قتل مرحوم فرخزاد در بحثهای آینده هستم. آیا کشتن یک نفر که افسرده شده و میخواهد به کشور بازگردد و همه لوازم آن را فراهم میکند چه معنی دارد که با او با قوه قهری برخورد شود؟ آیا رابطه تجاری صنعتی ایران و آلمان مهم نیست که آن زمان سالی چند میلیارد دلار است؟»
وی همچنین در پاسخ به پرسش یکی از مخاطبانش درباره سعید امامی نوشت: «نظر مرحوم سعید این بود که باید برای آنها که از ایران رفتهاند فضایی برای بازگشت باشد.»
به گزارش انصافنیوز، او در واکنش به اعتراض فردی دیگر درباره سعید امامی، نوشت: «مطلب واقعی را از کسی که ۱۵ سال در کنار مرحوم سعید امامی بود باید سوال کرد، نه از یک مشت دروغگوی مزدور.»
اکبر خوشکوشک از نیروهای اطلاعاتی کشور بود که پس از ماجرای قتلهای زنجیرهای بازداشت شد.