" مسعود فروتن لاریجانی (زاده ۲ اسفندماه سال ۱۳۲۴- آمل) نویسنده، مجری و کارگردان سینما و تلویزیون در ایران[۱][۲] و جزء نسلهای اول فارغالتحصیلان کارگردانی تلویزیون، از «مدرسه عالی تلویزیون و سینما» در سال ۱۳۵۰است "
مسعود فروتن پس از انقلاب اسلامی با ورود به دانشکده هنرهای دراماتیک مدرک لیسانس خود در زمینه کارگردان سینمایی را نیز دریافت نمود.
وی در اوایل دهه پنجاه با سیمین هاشمی که در آن زمان از گویندگان و مجریهای تلویزیون ایران بوده ازدواج کرد و زندگی کوتاهی داشته که ثمرهٔ آن دختری به نام تورنگ میباشد که در آمریکا زندگی میکند.
او بیش از سه دهه است که به فعالیت سینمایی و تلویزیونی مشغول است و در کارنامه هنری اش، بیش از ۱۵۰ تله تئاتر و چندین فیلم و سریال دیده میشود. فروتن تحصیل سینما را در دانشکده هنرهای دراماتیک خواندهاست. او همچنین دایی امیرعلی نبویان است.
از سر دلتنگی اولین مجموعه داستان این هنرمند است که در سال 82 از سوی انتشارات میردشتی به چاپ رسید، کتاب در کوچه پس کوچه های کودکی در سال ۱۳۸۳ و کتاب ناتمام در سال ۱۳۸۹ از وی چاپ شده است و در دسترس عموم مردم می باشد
به همان شیرینی و جذابیت که سخن می گوید، می نویسد و با مخاطبش ارتباطی صمیمانه برقرار می کند، با هیچکس تعارف ندارد، صریح است، مهربان است و به همان سادگی که می خندد، می گرید
سالهاست که وقتی دخترم را خواب می بینم دلم میخواهد بخوابم شاید ادامه خوابم را ببینم. سالها را نمی شمارم، نمیدانم کی بود ؟ هم خیلی دور دورها بود هم انگار همین چند لحظه پیش بود، وقتی من و همسرم از هم جدا شدیم
هر دوی ما دلمان میخواست با دخترمان باشیم، او به دلیل اتفاقات زندگیش کوچ کرد و رفت و همه دلش را در زندگی من باقی گذاشت، او آن طرف بی تابی می کرد و دخترم اینجا مادر میخواست و نداشت و من آخر حرف پریچهر خواهرم را گوش کردم که برایم نوشت : دختر برای بزرگ شدن مادر میخواهد چون الگو لازم دارد و اگر بدون مادر بزرگ شود هویت نخواهد داشت
مسعود فروتن در اوایل دهه پنجاه با خانم سیمین هاشمی که در آن زمان از گویندگان و مجریهای تلویزیون ایران بوده ازدواج کوتاهی داشته که ثمره آن دختری به نام تورنگ می باشد که در آمریکا زندگی می کند
تلویزیون خانه من است، 40 سال سنم را در تلویزیون گذراندم سال های جوانی تا به حالا و همچنان هم در کارم، تلویزیون حکم پدر و مادرم را دارد
جرقه های کار حرفهای من در حرفه کارگردانی تلویزیونی آن هم در تئاتر ازداشگاه هنرهای دراماتیک آغاز شد، آقای رکن الدین خسروی و آقای سمندریان آنجا تدریس می کردند؛ زمانی که وقت آزاد داشتم تئاترهای دانشگاه را می دیدمT رکن الدین خسروی پیشنهاد داد که من به عنوان کارگردان تلویزیونی در کنارش باشم و اولین تعریف از کارم را از زبان او شنیدم وقتی به من گفت :
نمی دونستم بهت بگم چی میخوام اما تو همون کاری رو کردی که میخواستم، آنجا تکلیف حرفه ای من معلوم شد و فهمیدم من یک آدم تئاتری هستم، حالا بیش از ۳۰ سال است که کار اصلی من تله تئاتر است و با کارگردانهای مهم این کشور کار کردم
همزمان با درس خواندن در تلویزیون کار می کردم و کار آموز بودم سال بعدش دردانشگاه هنرهای دراماتیک قبول شدم و در آنجا سینما خواندم و با خانم بنی اعتماد و محمد صالح علا همکلاس بودم
هر سه ما در تلویزیون کار می کردیم
وقتی به دوران سربازی رفتن نزدیک شدم درست وقتی که ۱۹ ساله شده بودم به عنوان سپاه دانش به روستایی منتقل شدم. در آنجا به لحاظ مطالعه خودم را جلو انداختم، حتی گاهی مینوشتم
مسعود فروتن : ما شش برادرو خواهر بودیم و فقط من بودم که به لحاظ خلق و خو کمی با آنها فرق داشتم، آن زمان رادیو وسیله سرگرمی ما بود، من هم تند تند مشق هایم را مینوشتم که وقتی شب برنامه های رادیو شروع می شود کاری نداشته باشم. درخانه ما همیشه روزنامه و مجله بود
پدر و مادر من به شدت اهل مطالعه بودند، در مدرسه تئاتر بازی می کردم و معمولا در مراسم های مدرسه شرکت می کردم و یاد گرفتم که خجالتی نباشم و از آن زمان متوجه شدم که من برای دنیای جسارتم