خسرو معتضد
خسرو معتضد

" خسرو معتضد (۱۳۲۱) تاریخ‌نگار، مجری و کارشناس «برنامه‌های تاریخ معاصر» در صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران است "

وی پیش از انقلاب در دانشکدهٔ رادیو و تلویزیون و مدتی نیز در دانشکده افسری، تاریخ معاصر تدریس می‌کرده‌است

اما و اگرهای خسرو معتضد درباره جسد منتسب به رضا شاه

خسرو معتضد در گفت‌وگو با خبرنگار اجتماعی خبرگزاری تسنیم، درباره ابهامات پیش‌آمده درخصوص جسد کشف‌شده در محوطه حرم حضرت عبدالعظیم با انتقاد از اینکه نهادهای دولتی مسئول هیچ موضع‌گیری صریح و صحیحی نداشته‌اند و با سکوت خود اجازه داده‌اند به شایعات دامن زده شود اظهار کرد: حسین مکی یکی از سیاستمدارانی بود که مورخ شد و معمولاً حرف‌هایش متقن و صحیح است. او در جلد هشتم کتاب تاریخ 20ساله ایران که در سال 70 منتشر شده است به نامه‌ای از مرحوم شیخ صادق خلخالی اشاره می‌کند که در آن نامه می‌گوید "مقبره رضاشاه را تخریب کردیم و 50 جنازه کشف شد..." البته این ادعا به‌نظر من درست نبود زیرا در مقبره رضاشاه جسد فرد دیگری نبود چون اساساً اجازه نمی‌دادند کسی دفن شود. فقط جنازه حسن‌علی‌منصور بود که بعد از ترور در سال 43 در آن محوطه دفن شد.


وی ادامه داد: در بخش غربی آستان حضرت عبدالعظیم، از تابستان سال 1326 شروع کردند به خریدن زمین‌هایی که یا متروک بود یا متعلق به مردم بود؛ همچنین برخی از زمین‌های دولتی، مقبره بزرگی توسط آقای فروغی که یک شرکت مهندسی داشت ساختند. اردیبهشت سال 1329 کار ساخت مقبره با همکاری اداره مهندسی ارتش تمام شد؛ مقبره‌ای که شبیه مقبره ناپلئون بود؛ در مراسم تدفین هم نمایندگانی از کشورهایی چون آمریکا و انگلیس حضور داشتند اما نماینده شوروی نیامد و 18 اردیبهشت اعلام کردند؛ به‌دلیل اینکه رضاشاه همکار هیتلر و فاشیست بوده، در مراسم تدفین شرکت نکردیم.


معتضد با بیان اینکه برخی به‌اشتباه محل فوت رضاشاه را جزیره موریس می‌دانند در حالی که او در ژوهانسبورگ آفریقای جنوبی درگذشت، گفت: همسر رضاشاه به‌دلیل بد بودن آب‌وهوای جزیره موریس مدت کوتاهی آنجا ماند و خیلی زود برگشت؛ رضاشاه هم بعداً به دوربان و سرانجام به ژوهانسبورگ که هوایی معتدل داشت منتقل شد که از سال 1321 تا 4 مرداد 1323 آنجا بود و همان‌جا هم به‌علت سکته قلبی فوت کرد. دکتر مه و دکتر تونکینگ، پزشکان او بودند که گزارش هفته به هفته مزاج او را ثبت می‌کردند.


وی گفت: تشریح جسد رضاشاه در همان‌جا انجام و جسد مومیایی شد. به‌خلاف ادعای بی‌بی‌سی که گفته مغز و قلب او از بدن خارج شده است، چنین اتفاقی رخ نداد و به‌دلیل اینکه قرار بود در مدت کوتاهی به جای دیگری منتقل شود مومیایی شد. به‌دلیل اینکه آن زمان ایران در اشغال بود و نگرانی‌هایی از سوی انگلیس بابت واکنش مردم و روحانیون بابت اقدامات رضاخان از جمله کشتار مسجد گوهرشاد وجود داشت، اعتراض افرادی که املاکشان را گرفته بودند، مخالفان رضاخانِ سکولار و دلایلی که شاید ما آن‌ها را نمی‌دانیم، بنا بر این شد که جسد به ایران برنگردد. جسد مومیایی به مسجد رفاعی قاهره (مسجد سلطنتی) منتقل شد که ملک فاروق آخرین پادشاه مصر هم در آنجا دفن شده است. جسد در یک حفره در این مسجد به‌امانت گذاشته شد. به‌دلیل اینکه قرار بود جسد رضاشاه به آمریکا منتقل شود "مومیایی کردن" جسد مانند مومیایی باستانی که پس از قرن‌ها حتی گل روی سینه پادشاهان هم سالم می‌ماند، کامل انجام نشد و فقط به‌مقداری انجام شد که تا انتقال به آمریکا جسد دچار فساد نشود. جسد تا سال 1329 در مصر ماند؛ آن زمان بین ایران و مصر به‌خاطر قهر فوزیه، نِقار (جدال) بود. روی جنازه رضاشاه نشان‌هایی مانند شمشیر و خنجر نادری و نشان‌های نظامی بود که مفقود شده بود و وقتی که خواستند جنازه را از مصر تحویل بگیرند فقط لباس افسری او بود که فقط چند نشان روی آستین داشت. تعجب می‌کنم که اگر جسد کشف‌‌شده مربوط به رضاشاه است، چرا خبری از آن نشان‌های نظامی نیست. "ملک فاروق" یک کلکسیونر بود که لوازم قیمتی روی جسد رضاشاه را دزدیده بود و همین امر باعث اختلاف دو کشور شد. وقتی جنازه برگشت، دولت ایران با اعتراض، خواستار تحویل وسایل از جمله خنجر طلایی و شمشیر نادر شد اما مصر آنها را پس نداد. این شرایط ادامه داشت تا زمانی که در مصر کودتا شد و ژنرال نجیب این اشیا را پیدا کرد و ارتشبد نصیری که آن زمان سرهنگ بود،‌ به مصر رفت و آنها را تحویل گرفت. عکس این وسایل هم در مجله ترقی که آن زمان منتشر می‌شد، موجود است.


معتضد درباره اینکه آیا رضاشاه را با لباس دفن‌ کرده‌اند یا خیر گفت: به‌دلیل اینکه نظر مقامات مذهبی به‌ویژه آیت‌الله بروجردی برای شاه خیلی مهم بود بعید است که رضاشاه را با لباس دفن کرده باشند؛‌ روزنامه اطلاعات هم همان ایام در خبری که منتشر کرده بود اعلام کرد که وقتی رضاشاه را دفن کردند، لباس‌های رضاشاه را به‌همراه وسایلش به موزه تحویل دادند. جنازه رضاشاه را از مصر به مدینه، از آنجا به اهواز و از اهواز با قطار به تهران منتقل کردند. من در آن روز در میدان توپخانه بودم؛ زمانی که برای مراسم تدفین جسد را آوردند لباس به تن داشت و با لباس دفن شد،‌ پس لباس‌هایی که به موزه تحویل شد چه بودند؟ اگر با لباس دفن شده است باید از آن لباس چیزهایی باقی مانده باشد، اگر هم لباس نداشته، چرا جسد کشف‌شده لباس دارد؟


وی با بیان اینکه از سال 1329 تا 1357 مقبره رضاشاه به همان شکل پابرجا بود، گفت: بعد از انقلاب عده‌ای به‌فکر افتادند که مقبره را خراب کنند؛ عده‌ای از آنها هم الآن زنده هستند و حضور دارند ولی تمام این اتفاقات به نام مرحوم خلخالی نوشته شد. مهندس مولوی که مهندس ساخت مقبره بود، 17 سال قبل در مصاحبه با بنده به ماجرای تخریب اشاره کرد. او گفت "آن زمان مرحوم خلخالی مرا برای تخریب مقبره دعوت کرد؛ من به آنجا رفتم اما به آنها گفتم که «به‌دلیل استحکام و مقاومت بالای این بنا امکان تخریب آن وجود ندارد». خلخالی گفت «با مواد منفجره تخریب می‌کنیم». به او گفتم «باز هم خراب نمی‌شود»؛ خلخالی واقعاً در مقبره مواد منفجره کار گذاشت آنجا را منفجر کرد اما فقط یک سنگ به‌اندازه خربزه خراب شد. بعد مجبور شدند 200 نفر را بیاورند تا با بیل و کلنگ و وسایل حفاری کارشان را انجام دهند".


معتضد با تأکید بر اینکه ادعای دفن 50 نفر از بستگان و مسئولان وقت در حریم مقبره رضاه‌ شاه دروغ است گفت: خلخالی هم به مکی گفته بود 2 روز قبل محمدرضا شاه استخوان‌های رضاشاه را مخفیانه به آمریکا فرستاده است. این ادعا هم صحت ندارد. بردن اجساد به لس‌آنجلس اصلاً راحت و آسان نبود؛ ملکه مادر و دختر شاه در آمریکا تحت محاصره رسانه‌ها بودند و هرجا می‌رفتند کلی خبرنگار به‌دنبال آنها بود و امکان ندارد استخوان‌ها را جایی دفن کرده باشند و کسی متوجه نشده باشد. این ادعای خلخالی را قبول ندارم.


وی ادامه داد: چیزی که مکی به من گفت و خودم هم شنیده‌ام که شبانه استخوان‌ها را در دو صندوق گذاشتند و یک هواپیما آنها را به مصر منتقل کرد؛ تصورم هم بر آن است که معمولاً فرح و رضا،‌ پسر محمدرضا در جریان امور قرار نمی‌گرفتند، به همین دلیل اصل ماجرا را نمی‌دانند. دستور محرمانه این بوده که محمدرضا حدود دو هفته قبل از خروج، دستور داده است که باقی‌مانده اجساد رضاشاه و علیرضا پهلوی به خارج از کشور (مصر) منتقل شود اما گویا این دستور توسط نظامیانی که به این کار مأمور شده‌اند، اجرا نشده است. بین 25 تا 28 مرداد سال 32 خیلی‌ها به مقبره رضاشاه حمله کردند؛ این اتفاق و دلایلی از این دست از جمله خانواده دختران و پسرانی که شکنجه یا کشته شده بودند، محمدرضا را مجاب کرده بود که جنازه یا استخوان‌های باقی‌مانده به خارج از کشور منتقل شود اما احتمالاً این دستور اجرا نشده است. دیشب، یک تاریخ‌دان مقیم آمریکا (آقای میلانی) که قبلاً نظر خوبی درباره‌اش نداشتم و اخیراً گویا متحول شده است گفت که "آقای خلخالی همیشه کارها را ناقص انجام می‌داد"؛ بنی‌صدر هم گفت که مخالف بود و حتی خودم از یک فرد موثق شنیدم که شهید بهشتی هم مخالف سرسخت تخریب مقبره رضاشاه بوده و می‌گفت "این کار، شبیه کاری است که بنی‌امیه‌ و بنی‌عباس با مخالفانشان انجام می‌داده‌اند".


معتضد درباره اینکه نظرش درباره جسد کشف‌شده چیست، گفت: دچار تردید شده‌ام؛ تا دیروز نظرم این بود که جسد را به خارج منتقل کرده‌اند، عکس را که دیدم، مشکوک شدم. خیلی شباهت دارد. البته روی مقبره رضاشاه به حوزه علمیه تبدیل شد و اگر قرار بود جنازه سر جایش باشد، باید حوزه علمیه را هم تخریب می‌کردند.


وی گفت: سلاطین صفوی وقتی می‌خواستند اردبیل را تخلیه کنند تمام بقایای اجساد را با خود بردند و به آستان قدس رضوی منتقل کردند. چطور محمدرضا که می‌دانست آن‌همه کینه و عصبانیت مردم وجود دارد، به خارج کردن جسد رضاشاه اقدام نکرده باشد؟ به‌هرحال همچنان ابهاماتی وجود دارد که آزمایش DNA انجام شود و همه‌چیز را مشخص کند. الآن غیر از رضا پسر محمدرضا،‌ پسر علیرضا هم در اروپا زندگی می‌کند و اگر لازم باشد می‌توان از او نمونه‌گیری صورت داد.

دیدگاه‌های تاریخی

پیش از انقلاب

خسرو معتضد در گفتاری در باب مفهوم «شاه» و رابطه آن با توده ملت در شمارهٔ ۳۴ روزنامه جشن شاهنشاهی مورخ چهارشنبه ۱۰ شهریور سال ۵۰ چنین نگاشته است.


تأثیر گذاری شاهنشاهان هخامنشی در یکپارچگی و عظمت قوم ایرانی (روزنامه جشن شاهنشاهی ایران، شماره ۳۴، چهارشنبه دهم شهریور ماه ۱۳۵۰) چندی پیش شاهنشاه آریامهر در طی مصاحبه‌ای با یکی از روزنامه نگاران خارجی اشاره فرمودند که: کلمه شاه جاذبه سحرآمیزی در قاموس ایرانی دارد و بسیاری از مسائل و مشکلات در برابر نفوذ معنوی این کلمه از میان می‌رود». نظر به این که اشاره موشکافانه و دقیق شاهنشاه آریامهر به جاذبه سحرآمیز کلمه شاه شاه مفاهیم و معانی شگرف و مهمی در بر دارد در اینجا ضمن بررسی و تحقیق پیرامون تأثیر گذاری شاهنشاهان بر موقعیت و اتحاد پیروزی و عظمت ملت ایران به تفصیل در این باب سخن می‌گوییم. پیمان وفاداری و هم بستگی میان شاهنشاهان و توده ایرانی از قدیم‌ترین دوران‌های تاریخی به طور ضمنی و قلبی به امضاء رسیده است و با خون و شرف ایرانیان عجین گشته است.


پس از انقلاب

خسرو معتضد خود را علاقه‌مند به جمهوری اسلامی معرفی کرده و مدعی است که «مدیحه سرای نظام» نیست و از سوی دیگر هیچ وابستگی به دربار پهلوی و ساواک ندارد و حتی برخی از کتابهای او در آن زمان ممنوع‌الانتشار بوده است. او همچنین اعلام کرده‌است که درایران سانسور آن گونه که پیش از انقلاب برقرار بوده وجود ندارد.[۶] ولی رسول جعفریان با ذکر سندی (روزنامه جشن شاهنشاهی ایران، شماره ۳۴، چهارشنبه دهم شهریور ماه ۱۳۵۰) معتضد را مداح شاه و برخی اقدامات او می داند.


نامه امیرکبیر به ناصرالدین‌شاه

نوشتار اصلی: نامه‌های جنجالی منسوب به امیرکبیر § دست‌نوشته ادعایی به ناصرالدین‌شاه

معتضد در برنامه پلی به گذشته شبکه دو سیما دستخطی را نشان داده‌است و از آن به عنوان «سند» نام برده‌است.بسیاری از تاریخ‌دانان از جمله ایرج افشار و نصرالله حدادی این نامه را جعلی اعلام کردند.

او فرزند سرهنگ دکتر تقی معتضد معروف به شمس الادباء لاریجانی است او متاهل و دارای دو پسر و دو دختر می‌باشد، او بعد از دیپلم وارد دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران شد و توانست در ۱۳۴۴ از این دانشگاه فارغ‌التحصیل شود. بعدها توانست در رشته خودش تاریخ و جغرافیا در سال ۱۳۴۹ فوق‌لیسانس دریافت کند. او در سال ۱۳۴۳ سردبیر مجله ترقی شد و نخستین کتاب وی نیز در همین سال انتشار یافت، از وی کتاب‌های بسیاری منتشر شده‌است.وی در چندین نوبت افراد مخالف انقلاب ایران را به مناظره دعوت کرده است.

رنگ خود را انتخاب کنید
تنظیمات قالب