" ایرج رحمانپور (زاده۲۰ بهمن ۱۳۳۵ کوهدشت لرستان)، شاعر، خواننده و ترانه سرای ایرانی است. او دارای آثار نوشتاری و موسیقایی دربارهٔ فرهنگ و هنر منطقهٔ زاگرس و موسیقی لوری است. "
نام اصلی ایرج رحمانپور
نام مستعار حنجره زخمی زاگرس
تولد ۲۰ بهمن ۱۳۳۵
ملیت ایرانی
سبک(ها) موسیقی فولکلور
سالهای فعالیت ۱۳۵۰ تاکنون
مجموعهٔ کامل اشعار لوری مینجایی و لوری لکی وی در کتابی با عنوان «تونه مینویسم سرزمینم»، «تو را مینویسم، سرزمینم» (سرزمینم، منظور مناطق لورنشین است) توسط سهراب آزادی گردآوری و به همراه ترجمهٔ فارسی منتشر شده است. برخی شعرهای وی در نشریات منتشر شده است.
ترانه سرا و خوانندهٔ:
جَرَس (۱۳۵۹)
بهارباد(۱۳۶۹) -به آهنگسازی علی اکبر شکارچی
«آینه اشک»(۱۳۷۲)
«گل آتش» (۱۳۷۶)
«سفر امید» (۱۳۸۳)
«ستین اشکسه» (۱۳۸۵)
«آسو» (۱۳۸۷)
آرش(شعر حماسی دارجنگه،نوشاد ابوالوفایی)
هچایه (۱۳۸۹)
وانو (۱۳۹۱)
ایلبار(1395)
تک آهنگها:
چَمَر ۱۳۶۸
سرود وطن، صدا و سیمای تهران ۱۳۶۸
بانو بهار ۱۳۶۹
ساقی ۱۳۷۰
موسیقی فیلم «آخرین تکسوارایل»، ساختهٔ محمد سیف زاده۱۳۷۷<
بشنو، جهان بشنو ۱۳۷۷ (با همکاری گروه موسیقی چهل دف)
زلزله بم ۱۳۸۳
تَژگا ۱۳۹۰
هِنا ۱۳۹۱
آواز در "پوئم سمفونی حلبچه" ساخته بیژن کامکار(۱۳۹۰)
ترانه سرای آلبوم موسیقی:
«کوهسار» (۱۳۶۲)
«داغ شقایق» (۱۳۶۶)
«میراث» (۱۳۷۰)
«تال» (۱۳۷۰)
«چوپی» (۱۳۷۸)
«همدنگ» و «همراز» (۱۳۸۰)
«راز انار» (۱۳۸۷)
بن مایهٔ آوازهای او را "هوره" و "مویه" تشکیل میدهد. او از موسیقی کار، آیینهای نمایشی، موسیقی سوگ، موسیقی جشن، حماسه، لالاییها و اسطورهها بهره میبرد. رحمانپور موسیقی قدیمی و ملودیهای فولکلور را با جریانهای اجتماعی و سیاسی تاریخ معاصر تلفیق نموده است. به همین دلیل اورا "حنجره زخمی زاگرس نامیدهاند. او با موضوعات زیر آثار هنری خلق نموده است:آوارگان شیمیایی حلبچه، زلزله زدگان بم، زلزله زدگان رودبار و منجیل، جنگ ایران و عراق، خودسوزی زنان در ایلام و لرستان، فقر و اعتیاد، وطن پرستی، تنهایی انسان معاصر، نابودی فرهنگ، با یاد حسین پناهی (شاعر و بازیگر) با یاد حسین شیدایی (بازیگر)، در بزرگداشت انفال (کشتار کردهای عراقی) درگوتنبرگ سوئد.
وی در خرم آباد زاده شد و کودکی و نوجوانی را در سرزمین پدریاش کوهدشت سپری نمود. از کودکی با توجه به توانایی اش در آواز خوانی به آواز روی آورد. زندگی در یک منطقهٔ باستانی و آشنایی با فرهنگ و هنر «سرزمین مفرغ» او را به مطالعهٔ زبان و فرهنگ کهن سوق داد. وی از دهه پنجاه تا کنون به سرایش ترانه و خوانش این آثار مشغول است.او در ترانههایش از مجموعه زبانهای لوری مینجایی و لوری لکی استفاده میکند. آثار او نقش ویژهای در احیا زبان لکی و آشنایی مردم با اشعار مینجایی داشته است. او متأهل، دارای چهار فرزند و از سال۱۳۷۰ ساکن تهران است. وی هم اکنون در زمینه فرهنگ عامه و زبان پژوهش میکند.