موسیقی دانان / باربد موسیقی دان دوره ساسانی

باربد موسیقی دان دوره ساسانی

باربد برای هر روز هفته نوایی ساخت که به هفت‌خسروانی معروف است. همچنین برای هر روز ماه سی لحن یا سی دستان و برای ۳۶۰ روز سال غیر از پنجه دزدیده، ۳۶۰ آهنگ یا ۳۶۰ دستان را ساخت. آهنگ جامه دران که در ردیف موسیقی ایرانی است از ساخته‌های نکیسا است که با چنگ نواخته‌است. دستان دیگری به نام دستگاه راست است که باربد آن را ساخت و امروز جز دستگاه‌های هفت‌گانه موسیقی ایرانی است، همچنین باید به آهنگ‌ها و دستان نوروز بزرگ، آرایش خورشید، ماه بر کوهان (ماه بالای کوهسار)، کین ایرج، سوگ سیاوش و گنج باد، گنج کاووس، تخت تاقدیس، فرخ روز، سوگ شیدیز و باغ شیرین اشاره کرد.

هنگامی که در تاریخ پرفراز و نشیب موسیقی ایران سیر میکنیم، به افراد مختلفی برخورد میکنیم که تاثیرات عمیقی بر آن گذارده و یا آن را از نابودی حتمی نجات داده اند ولی متاسفانه عده اندکی ایشان را میشناسند. از این دسته افراد میتوان به"باربد" موسیقیدان بی نظیر و مخترع نثر مسجع که در عصر خسروپرویز زندگی میکرده اشاره کرد که کارهای او بعد از صدها سال همچنان جزو گوشه های قابل تامل در موسیقی ایران است، از داستان زندگی وی اخبار چندانی در دست نیست و آنچه موجود است جمع آوری تکه هایی از کتابهای مستند تاریخی است.

 

مرگ باربد در ابهام است و ثعالبی می‌گوید که سرکش از روی ژسک به او زهر خورانده است اما فردوسی چنین می‌گوید:

 

چو آگاه شد باربد زانکه شاه

بپرداخت بی داد و بی کام، گاه

 

بسازید ره را به آواز رود

به بربت همه «مویه» زد با سرود

 

همی گفت شاها، ردا، خسروا

بزرگا، سترگا، تناور گوا

 

کجات؟ آن بزرگی و آن دستگاه

کجات؟ آن همه فرو تخت و کلاه


کجا؟ آن سخن‌ها، به شیرین‌زبان

کجا؟ آن دل و رای و روشنروان

 

ز هر چیز تنها چرا؟ ماندی

ز دفتر چنین رود کی؟ خواندی…

 

به یزدان و نام تو ای شهریار

به نوروز و مهر و به خرم‌بهار


که گر دست من زین سپس نیز رود

بساید، مبادا به من بر، درود

 

ببرید هر چار انگشت خویش

بریده همی داشت در مشت خویش


هنوز هم میراث او در نام‌های گوشه‌های دستگاه‌های موسیقی ایرانی امروزی بر جای مانده است. او برای اولین بار دستگاه موسیقی را در جهان به نام سرود خسروانی خلق کرد. که آن به خسرو پرویز پادشاه، فرمانروای ایران از ۵۹۰ میلادی تا ۶۲۸ تقدیم نموده بود.نام های دیگر باربد که در منابع فارسی امده است شامل فهلود/ذ، بهلبد/ذ، فهلود/ذ، فهرود/ذ، بهربد/ذ، باربد/ذ در منابع عربی و برباد/ذ در منابع فارسی و همچنین فهربد و فهلبذ و پهلبذ آمده است.باربد از بار به مفهوم اجازه و بَد به معنی صاحب، خدایگان و فرمانده تشکیل شده که در روی هم رفته یعنی کسی که اجازه همیشگی برای باریافتن دارد. شفیعی کدکنی با اشاره به دقایقی از نکات تاریخی ارتباط بین باربد و بربت، پسندیده‌تر می‌داند که آن دو از یک ریشه دانسته شود.

 

باربد از موسیقیدانان و نوازندگان بنام و از بزرگترین آهنگسازان عهد خسرو پرویز بود که بسیاری از الحان و نواهای موسیقی را که هنوز بعضی از آنها با همان نام در ردیف دستگاههای موسیقی کنونی ما باقی مانده است از ساخته ها و پرداخته های او می دانند.درباره زندگی این هنرمند اطلاعات اندک و افسانه آمیزی در کتاب‌های فارسی و عربی آمده است. منابع کهن‌تر او را اهل مرو دانسته‌اند ولی منابع تازه‌تر زادگاه او را جهرم یاد کرده‌اند همچنین مسعودی از گفته ابن خردادبه او را اهل ری نام برده است.

 

افسانه ی ورود باربد به دربار خسرو پرویز


در دربار خسرو پرویز دو ترانه ساز و رامشگر معروف بود، یکی باربد (یک) و دیگری سرکش. سرکش در آغاز حائز مقام اول بود.ماجرای راهیابی باربد به دربار خسروپرویز کمی با افسانه همراه است اما به هر روی منابعی چون ثعالبی و فردوسی آن را اینگونه نقل می‌کنند:

 

روزی به" سرکش "رییس رامشگران مجالس خصوصی خسرو پرویز خبررسید جوانی مروی که زبردست ترین نوازندگان عود است و صدایی خوش دارد به دربار آمده تا به عنوان رامشگر به حضور شاه بیاید. سرکش که از این خبر مضطرب شده بود به هر وسیله ای متوسل شد تا وی را از مجامع نزدیک شاه دور سازد. پیشخدمتان و در باریان را تطمیع نمود و از دوستان و میهمانان درخواست کرد تا نامی از وی به میان نیاورند

 باربد با تطمیع نگهبان باغی که شاه برای گردش به آنجا میرفت، باسازش(عود) به آنجا قدم گذارده و با لباسی سبز بر بالای درختی که بر محیط مسلط بود مخفی شد و به انتظار نشست تا آنکه شاه وارد شد؛ هنگامی که شاه جامی بدست گرفت، باربد عودش را برداشت و آوازی ساده و دل انگیزبه نام "یزدان آفرید" را نواخت که شاه از شنیدنش شاد شد و نام رامشگر را پرسید. اما کسی او را نیافت.

 

وقتی شاه جام دوم را برداشت، باربد آوازی دیگر سر داد چنانکه خسرو میگفت:"همه اعضای بدنم میخواهند برای بهره بردن از آن سراپا گوش شوند" و امر کرد رامشگر را بیابند که این بار نیز کسی او را نیافت. سرانجام خسرو پروز جام سوم را نوشید و این دفعه باربد با نوایی شکوه آمیز و صدای گرمش حضار را مبهوت کرد و آهنگی که میخواند "سبز اندر سبز" نام داشت که بداهه سرایی بود و در آن به مخفیگاهش اشاره مینود.

 

خسرو بپاخاست و گفت:" این آواز بی شک از فرشته ای برمیخیزد که پروردگار برای خوشی من فرستاده " و از رامشگر در خواست کرد خود را نشان دهد . باربد از درخت پایین آمد و برشاه تعظیم نمود. شاه هم مقدمش را گرامی داشت و جویای ماجرا شد سپس او را از نزدیکان خود ساخته و در مقام رییس رامشگران جایش داد.